یک طوفان ذهنی|جستار نویسی| حسین سیدزاده
وقتی با خر دست میدهی یا جفتک استخوان شکن نصیبت میشود یا عرعر بی وقت خواب پران. کاش آن امام خوش سیمای مهربان از اسارت پولهای کاغذی بیرون میامد تا سری به سفره خالی دل ما بزند و برای همه حرفهای در گلو مانده گوش شود. خدا بیامرز نیتش خوب بود. اما نشد که بشود. همه [...]